این راه من بود



درنگی بر سنگ مزار علی اکبر مهدین (صوراسرافیل)این جهان جامست هان ای هوشیار
کاندر آن جمعها بود نقش و نگار
دور گردون ساقی و ساغر بدست
شربت مرگش شراب خوشگوار
می‌چشاند بر خلایق بیدریغ
زین می از جانشان برون آرد دمار
هر کسی را پنج روزی نوبت است
نیست دنیا مأمن و دارالقرار
نیک بنگر پادشاهان چون شدند
با همه تاج و سریر و اقتدار
از پی کشورگشایی داشتند
هر زمانی با جهانی کارزار
عاقبت در کارزار واپسین
مرگ آمد کارشان بنمود زار
چون نپاید هیچکس در این جهان
بلکه خود، دنیا ندارد اعتبار
بهتر آن است ای گل (باغ ادب)
پند گیری از گذشت روزگار
همچو لقمان از بدان نیکی گزین
کار بد از هر که دیدی در گذار
هر که نیکی کرد نامش زنده ماند
ماند نام بد هم از بد یادگار
از گذشت روزگاران پند گیر
باش خود بر خویشتن آموزگار

حسینعلی غفوری (واحدی) مولف دیوان نوای دلمطلع دیباجه

 

راز دل من زمزمه‌ای بود که گاهی

اندوه دل غم‌زده را بود نمودار

من گر چه نیم هیچ و به هیچی نخرندم

با این همه‌ام نقطه‌ای از گردش پرگار

کالای مرا سوق ادب گر نپذیرد

غم نیست که اندوه و غمش هست خریدار

نومید نیم زانکه پذیرند ز احسان

هر چند بود پست خود این هدیه بمقدار

 

سال ١٣٥٠ خورشیدی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها